اساسیترین رویکرد شکاکانة خاورشناسان به وثاقت متون کهن اسلامی، در اواخر دهة 1970 از سوی جان ونزبرو ارائه شد. او با نامعتبر خواندن اسناد روایات و اطلاعات منابع رجالی و فهرست نگاریها، این نظریه را مطرح ساخت که در تاریخ گذاری همه متون کهن اسلامی، حتی قرآن، باید از شیوة تحلیل ادبی استفاده کرد. تحلیل ادبی او از کهنترین متون اسلامی در حوزة تفسیر، حدیث، سیره و قرآن به این استنتاج تاریخی انجامید که همة این آثار، اواخر قرن دوم یا اوایل قرن سوم هـجری تدوین شدهاند. این مقاله به تبیین و نقد نظریه ونزبرو در باره تثبیت نهایی متن قرآن میپردازد.