بی تردید اندیشههای وجودشناختی شیخ اکبر، محیی الدین بن عربی و شنکره از بزرگترین رهآوردهای حوزة ه تحقیقات نظری و کشف و شهودهای عرفانی در گستر ه عالم اسلام و خطة پهناور هند، بلکه سرتاسر پهنه خاک به شمار میرود. اندیشهای عرفانی که در تنگنای حصار «وجود بما هو موجود» محدود و محصور نمیماند، بلکه فراتر از همه شناخت آن را روزنهای به روی خورشید و راهی به سوی رهایی میداند و مکتب رفیعی را بر شالوده آن استوار میسازد که به مکتب «وحدت وجود» معروف است. از این روی، نوشتار حاضر به لحاظ اهمیت موضوع برای شناخت عمیقتر و فهم هر چه بهتر آرا و اندیشههای وجودشناختی این دو اندیشمند بزرگ مسلمان و هندو براساس وجوه تشابه و قرابتهای قیاس پذیر که مآلاً آنها را در کنه و ذات خود همسان جلوه میدهد، به بررسی و مقارنة مفهوم ذات بلا تعین در نظام عرفانی ابن عربی با نیرگونه برهمن شنکره، که در هر دو مکتب «وجود» خوانده میشود، میپردازد.