این مقاله به اهیمت تصور و تصدیق به عنوان اصلیترین ابزار شناخت
میپردازد. مقوله تصور و تصدیق برگرفته از میراث یونانی و مورد توجه اکثر صاحبنظران و از جمله دانشمدان مسلمان است. تصور و تصدیق اگر چه از مقبولیت عام برخوردار است، با این حال با پیچیدگیها و دشواریهایی همراه است. به نظر نویسنده این مقاله، چانچه نگاه ما به مسأله عوض شود، میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. آنچه این مقاله مطرح میکند این است که بر خلاف باور عام، تصور هم یک نوع تصدیق است و اصولاً آنچه در شأن انسان است، چیزی جز تصدیق نیست. در واقع، آنچه در بعد
هستیشناسی و شناختشناسی شکل میگیرد، تصدیق است: تصدیق وجودی شیء و تصدیق نسبت شیء به شیء دیگر. تصدیق در بعد هستیشناسی، همان اقرار به وجود شیء است و در بعد شناختشناسی با تحلیل عقلی چیزی به چیز دیگر نسبت داده میشود. با این تعبیر، تصدیق از مقوله فعل خواهد بود و نفس انسان نسبت به درک اشیا و مفاهیم، فعال است نه منفعل. قضایا میتوانند مطابقت یا عدم مطابقت را با امور خارجی بیان کنند. به محض حضور شیء در نزد نفس خودآگاه انسان و به شرط اشراف و اشعار نفس که به منزلة تأیید خواهد بود علم تحقق مییابد. این عمل، خود فعلی است از افعال انسان. بنابراین، علم (تصور و تصدیق) فعلی از افعال انسان است و این فعل خلق و آفرینشی است از جانب او. با این تعبیر، نفس انسان به جای حالت کسر و انکسار در برابر اشیا و امور خارجی، میتواند حالت ایجاب و قبول داشته باشد و علم به جای قرار گرفتن در مقوله کیف میتواند در مقوله ملک و جده قرار گیرد.