فروردین ماه امسال مصادف است با چهاردهمین سال خاموشی استاد دکتر امیر حسن یزدگردی، استاد زبان و ادب فارسی در دانشکدة الهیات. استاد یزد گردی معلمی کم مانند و عاشق بود و سالهای از سر عشق در این دانشکده، به تدریس ادب پارسی پرداخت و صدای فردوسی و نظامی و مولوی و سعدی و حافظ را- که صدای رسای فرهنگ اسلامی ایران زمین است- عاشقانه و استادانه به گوش جان دانشجویان رساند و در انتقال ارزشهای فرهنگ گران سنگ ایران اسلامی به فرزندان این مرز و بوم، نقشی شایسته و درخور ایفا کرد. فقدان او چونان فقدان همة پیام آوران فرهنگ و ادب، ضایعه ای است جبران ناپذیر و فراق او چونان فراق دیگر معلمان عاشق- که روز به روز حکم کیمیا می یابند- سخت جانکاه است و اندوه آفرین. و در این میان «یاد» یاد او و یاد عزیزانی چون او، مرهم دلهای خستة دلدادگان فرهنگ و ادب تواند بود.... و من در این یاد و در این یاد کرد، او را به همان صورت و سان و به همان ترتیب که دیده ام و یافته ام، معرّفی می کنم:
- نخست او را در مقام تعلیم و در هیأت معلمی عاشق یافتم.
- سپس با پایگاه بلند او در تحقیق راه بردم...
- و سرانجام به جمع دوستان و یاران او پیوستم و او را در مقام انسانی والا و دوستی کم مانند دیدم و تا دم مرگ با او بودم.... بنابراین پس از ذکر احوال استاد، نخست از حکایت تعلیم سخن می گویم، سپس از حکایت تحقیق و در پایان از انسانیت و محبت و صفا و وفای استاد سخن خواهم گفت.