احراز وثاقت هر متنی اعم از آسمانی و غیر آسمانی، شرط نخست برای اعتبار فهم مخاطب است. این احراز در گرو عناصری متعدد از جمله حصول اطمینان به بقای متن بدون کاهش و افزایش یا تغییر و تبدیل در اجزای آن است. وثاقت متن قرآن در مقام بقا، با سه شیوة «ابطال تغییر در متن» «تدارک تغییر متن» و «تفکیک در اجزای متن» احراز شده است. شیوة نخست با دو اهرم ایجایی در اثبات تحریف ناپذیری قرآن و سلبی در ابطال ادلة تحریف، شکل گرفته و نظریة رایج میان فریقین به شمار می آید. شیوة دوم «حجّیه بین الدفتین» را پیشنهاد می کند که در آن، احتمال تحریف متن موجود، با دستور معصومان (ع) برای رجوع به همین قرآن، تدارک می شود. در نظریة سوم وثاقت هر بخشی از قرآن به طور جداگانه و براساس نیاز مستنبط تحصیل می شود. شیوة اول و دوم پیشینة کهن دارند. شیوة سوم به طور سربسته در قرن 11 ق مطرح شده و سپس در قرون اخیر میان برخی از دانشمندان بزرگ علم اصول بسط یافته و ارکان آن مدلل شده است. احراز وثاقت متن قرآن در میان شیوه های مذکور جز یا ابطال احتمال تغییر متن، امکان پذیر نیست و در شیوة دیگر با چالشهای جدی روبروست