تئوریهای ایمان و نقد جی . ال. مکّی بر آنها

نویسنده

چکیده

از زمانی که ستون «عقل» در بر پا نگاه داشتن بنای دین ناتوان گشت، متالهان به جستجوی ستونی دیگر برخاستند و «ایمان» را یافتند. به زعم آنان، ضعف عقل نظری را با استمداد ازعقل عملی جبران می توان کرد. پیش از این متألهانی چون توماس آکویناس، تزلزل عقل را در پاره ای از گزاره های دینی دریافته و راه را بر ورود عقل عملی گشوده بودند. و آنگاه از پس فرو ریختن حشمت عقل، متالّهانی چون ویلیام جیمز و پاسکال، پای عقل عملی را به محوری ترین، گزاره های دینی، یعنی وجود خدا و جهان آخرت کشاندند و به مؤمنان نوید دادند که رنجوری عقل را چه باک، «اراده» هست. رأی این بزرگان نیز چونان آراء پیشینیان از تیغ نقد محفوظ نماند و متألّهان و غیر متألّهان هر یک به نحوی به جرح آن پرداختند. جی.ال. مکّی پرسشهایی در برابر این رأی نهاد که پاسخ قطعی نیافت. طرح و شرح پرسشها و انتقادهای وی بر تئوریهای «ایمان» بر عهدة این نوشتار است.

کلیدواژه‌ها