فرضیة عمل و عکس العمل که بیانگر رابطة ثابت میان اعمال و پی آمد آنها در زندگی است، برای تبدیل شدن به قانونی قرآنی، از یک طرف مستلزم استقصای کلیة اعمال شایسته و ناشایست و پی آمدهای فردی و اجتماعی است و از طرف دیگر محتاج توضیح روابط ثابت میان آنهاست؛ ضمن اینکه کاربرد آن، آیات قرآن را به دو دستة «مستقیم» یعنی آیاتی که به صورت صریح و روشن بر آن دلالت دارند و «غیر مستقیم» یعنی آیاتی که به صورت موضوعی آن را تأیید می کنند، سازمان می بخشد. در این مقاله بازتاب برخی از اعمال ناشایست در دستة اول آیات و نیز بازتاب این اعمال در دستة دوم آیات بررسی شده است.